فردای آن شبی که نامش یلداست ... ‌

ساخت وبلاگ

 

انگار این‌جا صبح شده باشد. نور، بر کوه‌های کبود می‌درخشد و ابرها، آن ابرهای مستِ بی‌قرار که از پوچی‌شان شکل می‌سازند و بعد برای خنده بادش می‌دهند در آبِِ سرخِ برکه می‌رقصند. جان و جهان! تو دوش جایی بوده‌ای که هرچه بگویی‌اش، اول و آخرش دلِ ماست. با این همه به قبایت رشک می‌برم. چنین که بالابلند، بر تو پیچیده ...

 

 

 

نورگیر...
ما را در سایت نورگیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nevisaro بازدید : 114 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 5:29